مبانی اعتقادی فرهنگ و مدیریت جهادی
مفهوم شناسی فرهنگ
منظور از فرهنگ در این بحث مجموعه ای از مایه های فکری و ارزشی است که در رفتار اختیاری و اجتماعی انسان اثر می گذارد. این مجموعه دارای عناصر متعددی است از جمله:
الف: شناخت ها و باورها
ب: ارزش ها و گرایش ها
ج: رفتارها و کردارها
محوراصلی فرهنگ را باورها و عقاید مربوط به خدا، انسان ارتباط انسان با خدا و جهان و طبیعت، یعنی اصول دین: توحید، نبوت و معاد، می سازد؛ که نام جدید آن را «فلسفه» یا بینش های انسانی مربوط به هستی شناسی، می نامند. عنصر دوم، ارزش ها و خوب و بدها است. اسلام دارای یک نظام ارزشی است که خوب و بدهای ثابت و ابدی را به ما ارائه می دهد. ثبات نظام ارزشی بدان معنا نیست که احکام در هیچ زمان و مکانی تغییر نمی کند. احکام، اموری جزئی و متغیرند و منظور از ارزش های ثابت، اصول ارزشی ومبانی است.
عنصر سوم، شیوه های رفتاری خاص برخاسته از آن بینش ها و ارزش ها است.
این سه، عناصر اصلی فرهنگ اسلام اند؛ یعنی آنچه را بدان معتقد می شویم، خوب و بد و شیوه رفتار ما را مشخص می کند و این همان اصول دین، اخلاق و احکام اسلامی است. [1]
چگونه مدیر جهادی پرورش می یابد؟
فرایند تربیت و پرورش مدیران صالح و کارآمد در سه چیز خلاصه می شود:
1. داشتن آگاهی های لازم
2. یافتن اقتضائات کارآمدی
3. نبود موانع موفقیت درکار
در بخش نخست توجه به این نکته لازم است که اصولاً هر نوع رفتار انسانی و اختیاری درگرو نوعی شناخت؛ آگاهی و بینش است رفتار کورکورانه و بدون شناخت ارزش انسانی ندارد هر قدر شناخت یک مدیر نسبت به بایسته های شناختی عمیق تر باشد رفتار او ازارزشمندی بیشتری برخوردار خواهد بود از این رو یک مدیر ارزشی و کارآمد درحوزه معرفت و شناخت باید از باورهای صحیح و مطابق با واقع در زمینه هستی شناسی: خدا و انسان؛ بهره مد باشد و گرنه نمی تواند به ارزش های اسلامی که مبتنی برشناخت است معتقد و ملتزم باشد.
بنابراین داشتن باور صحیح در زمینه های هستی شناسی و انسان شناسی ؛همچنین مبانی معرفتی در زمینه نظام ارزشی جزء اصول موضوعه ومسلم پرورش مدیرجهادی است.
در بخش دوم آنچه اهمیت فراوان دارد فراهم آوردن بستر تربیت و زمینه رشد یک مدیر ارزشی و لایق است چه این مطلب ازجمله عناصر دخیل درفرایند پرورش مدیریت جهادی است.
مدیری که از شرایط اقتصادی خودرنج می برد و یا مشکل خانوادگی دارد نمی تواند مدیر موفقی باشد از اینرو باید علاوه بر وجود میدان مناسب برای بروز استعدادها و خلاقیت های یک مدیر لایق امور جانبی که می تواند فکر مدیر را تنها به موضوع مدیریت معطوف سازد فراهم ساخت.
آگاهی های بایسته در «مدیریت جهادی»
مجموع اطلاعات و آگاهی های مدیریت جهادی در دو بخش خلاصه می شود:
1. اطلاعات فنی و مهارتی در زمینه تخصصی مدیریت
2. آگاهی های مربوط به بینش ها و ارزش ها
البته؛ این گونه آگاهی ها؛ بخشی ازآموزش هایی است که یک مدیر لایق از آنها برخوردار است علاوه بر این مدیریت جهادی دربستر مناسب با فراهم شدن شرایط لازم برای بروز کار و ابتکار خود می نماید.
از این رو واگذاری انتخاب شیوه مدیریت دریک سازمان به مدیری و تشویق در جهت به کارگیری ابتکارات و محدود نکردن او به چهارچوب محدود و تنگ بخشنامه ای وشیوه های تقلیدی از فنون تربیت مدیران کارآمد است.
حاصل آن که بایسته های اولیه در فرایند پرورش یک مدیر جهادی از این قرار است:
الف: اندوخته های شناختی و بینشی مربوط به هستی از جمله انسان و نظام ارزشی اسلام
ب: آگاهی های شغلی و فنی درزمینه موضوع مدیریت
ج: داشتن امنیت وآرامش روحی و روانی
د: نبود موانع و مشکلات و بحران های شخصی وخانوادگی
تجلی بینش الهی در عرضه مدیریت جهادی
بینش الهی با اشتمال بر باورهای هستی شناختی و انسان شناختی و نیز با داشتن نظام ارزشی؛ ویژگی هایی را برای مدیریت ایجاب می کند که خلاصه آن ازقرار ذیل است:
الف : کمال معنوی و نزدیک شدن به خدا (تقرب الی الله):
نظام ارزشی اسلام به انسان می آموزد که رفتارهای اختیاری خود را به گونه ای سامان دهد که دراثر انجام آنها آدمی به خداوند متعال نزدیک شود و کمالات معنوی وارزش های والای الهی بدست آورد. انجام کارهایی که درعرصه مدیریت به وقوع می پیوندد نیز مشمول همین قاعده خواهدبود ازاینرو انسان الهی مردم را "عیال الله" می داند و خدمت به آنها را "عبادت می شمرد" برخلاف انسان غیر الهی و محروم ازکمالات معنوی که سایر انسان ها را موجوداتی باربر مزاحم و رقیب می انگارد و ازعمق جان نسبت به آنها احساس بی مهری می کند لبخندها ابراز صمیمیت ها و دل سوزی ها تنها ابزارکاراوست و گرنه در بینش انسان مادی و غیره الهی عاطفه وفا؛ صمیمیت و صداقت معنای عمیقی ندارد.
ب : تلاش برای استقرار نظام ارزشی و اقامه دین:
قرآن کریم درسوره حج به چنین ویژگی اشاره می کند: «الَذّینْ انَ مَکناَهِم فَی اَلارَض اَقامَو ِالصَلوْة وَاتَو اَلزْکاهُ وَامَروِا باَلمعَروِف وَ نهَوا عَنِ اَلمنْکر» [8]
این آیه درباره ویژگی کسانی سخن می گوید که درآیه قبل وعده یاری آنها داده شده است. [9]
براساس
این آیه شریفه کسانی که با یاری خدا به پیروزی رسیدند و از امکانات حکومتی
برخوردار شدند؛ همانند خود کامگان و جباران به عیش و نوش و لهو ولعب نمی
پردازند؛ بلکه از پیروزی ها و موفقیت ها ابزاری برای ساختن خویش وجامعه
قرار می دهند. ارتباطشان هم با خدا محکم است و هم با خلق خدا مستحکم. زیرا
اینان صلوة (نماز) را سمبل پیوند با خالق است برپامی دارند و زکات را که
رمز پیوند با خلق خداست می پردازند و امر به معروف و نهی از منکر را که از
بنیان های ساخت یک جامعه سالم بشمار می آید اجرامی کنند. [10]
در پرتو این چهارویژگی که برای استقرار نظام ارزشی و اقامه دین بیان گردید
سایر عبادات و اعمال صالح و ویژگی های یک جامعه مومن و پیشرفته فراهم است.
ج: وحدت هویت مدیران اجرایی با بر پادارندگان دین:
اگر بپذیریم که "دین" عبارت است از "بهترین شکل و شیوه زندگی انسان" [11] و همه شؤون زندگی انسان اعم از فردی و اجتماعی مادی و معنوی زیر چتر آن قرار دارد در این صورت هیچگونه مرزی در "مقام ثبوت" میان دین و سیاست وجود نخواهد داشت اما همه سخن دراین است که آیا در "مقام اثبات" می توان به جدایی میان برپا دارندگان دین و مدیران اجرایی معتقد شد؟!
پاسخ این سوال بی تردید منفی است زیرا فلسفه وجودی تشکیل حکومت اقامه دین است آنگاه چگونه می توان پذیرفت کسانی که مسئول اقامه دین هستند غیر از کسانی باشند که مدیریت اجرایی را برعهده دارند؟! چنین اعتقادی یک روی دیگر سکه جدایی دین از سیاست است که منتهی به پذیرش عملی "سکولاریسم" در عرصه مدیریت و سیاست خواهد بود.
بنابراین اگر هدف از تشکیل حکومت اقامه دین است باید برپادارندگان آن کسانی باشند که به اهداف و قوانین آن آشناتر و ملتزم تر از دیگران باشند.
د. اجراء صحیح موضوع و متعلق مدیریت:
طبیعتاً مدیری که از بینش و انگیزه های الهی برخوردار است از همه توانمندی های خود برای اجراء صحیح موضوع و متعلق مدیریت استفاده می کند چنین مدیری هم می داند که چرا مدیریت می کند و هم از انگیزه کافی برای رسیدن به هدف برخوردار است اگر کار این مدیر را در حوزه مدیریت خود به کار کارفرمایی تشبیه کنیم که کارگرانی را اجیر کرده و برای خود خانه می سازد مقصود روشن تر خواهدشد.
کارفرمایی که برای خود خانه می سازد چون هدف خود را از کار ساختمان می داند خستگی نمی شناسد و از همه امکانات بالقوه و بالفعل برای رسیدن به هدف مطلوب استفاده می کند اما کارگری که اجیر شده نه ساختن ساختمان را در راستای اهداف خود می بیند و نه انگیزه ای برای انجام آن دارد، درصورتی که از مایه های معنوی دیگری برخوردار نباشد. همواره از کار گریزان است زیرا مطلوب او تنها گرفتن مزد در پایان وقت کار است.
"مدیریت" با بینش الهی آن است که مدیر هم هدف از اعمال مدیریت را به خوبی می داند و هم انگیزه برای انجام آن دارد. از اینرو در انجام صحیح موضوع و متعلق مدیریت خستگی نمی شناسد.
هـ : بهره مندی مجموعه انسان هایی که در مسیر هدف آرمانی قرا دارند نه منافع شخصی فقط:
هدف مدیری که از بینش الهی در عرصه مدیریت برخوردار است بهره مند ساختن مجموعه انسانهایی است که در مسیر هدف آرمانی او قرار دارند؛ البته ممکن است با اجراء صحیح متعلق مدیریت ؛ منافع شخصی او نیز تأمین شود اما برای او هدف بالاتر برآوردن نیازهای مادی و معنوی اجتماعی است که او خادم آنها محسوب می شود.
و: مهرورزی و تکریم مردم:
یکی
ازویژگی های چنین مدیریتی مهرورزی و تکریم مردم است اساساً با دو شیوه می
توان مدیریت را اعمال نمود: یکی با شیوه «تکریم» مردم و بزرگداشت زیر
مجموعه یکی هم باشیوه استخفاف و کوچک شمردن مردم و زیر مجموعه! قرآن شیوه
«استخفاف» را در عرصه مدیریت از قبیل تفکر فرعونی قلمداد کرده آن را مردود
می شمارد و در این باره می فرماید «فَاستَخفْ َقوُمهِ فاَطاَعوِه َانهَم
َکاَنوِا قوُماً فَاسقَینِ» [12] یعنی فرعون قوم خود را خوار و کوچک شمرد و
آنها او را اطاعت کردند و آنها مردمی فاسق بودند.
بنابراین مدیری که ازبینش الهی برخوردار است نمی تواند از شیوه اعمال
مدیریت با تکریم مردم روی برتابد و به شیوه «استخفاف» که از نوع تفکر
فرعونی است روی آورد.
ز : نفی وابستگی اجتماعی به بیگانه:
رویکرد مدیریتی که بینش الهی را اساس خود قرارمی دهد بر نفی وابستگی اجتماعی به بیگانه مبتنی است؛ قرآن در این باره برمی فرماید «لَنْ یَجعْلَ اَلله لَلکْافِرَین عَلیَ الْموُمنَین َسَبیلا» [13] بر اساس چنین مدیریتی انجام کاری که در زمان حاضر به نفع جامعه باشد اما در دراز مدت موجب وابستگی اجتماعی و سلطه بیگانگان شود مردود شناخته می شود بنابراین درنظر داشتن عامل زمان دور اندیشی و درنظر گرفتن منافع نسل آینده بخشی از کار مدیریتی است که نظام ارزشی الهی اساس آن را تشکیل می دهد.
پینوشتها:
2. ابن منظور لسان العرب به نقل از همان
3. ابن منظور لسان العرب به نقل از همان
4. جوهری صحاح اللغه ج 6 ص 1442 به نقل از همان
5. همان ص 159
6. ر.ک: راه تربیت سال اول شماره اول پاییز 85 مقاله هدف غایی در تربیت اخلاقی
7. برای توضیح بیشتر درباره مهندسی و مدیریت فرهنگی کشور ، رجوع کنید به جزوه مهندسی فرهنگی و مدیریت فرهنگی کشور؛ تحلیلی برفرمایشات مقام معظم رهبری با اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی در سال های 1384-1381 نوشته دکتر مهدی ناظمی اردکانی
8. سوره حج آیه 40
9. سوره حج آیه 39
10. ر،ک: تفسیر نمونه ذیل آیه 39 و 40 از سوره حج
11. ر،ک: المیزان ج 18 ذیل آیه 13 از سوره شوری
12. سوره زخرف آیه 54
13. سوره آل عمران آیه